قید تکرار: اندک اندک بهم شود بسیار دانه دانه است غله در انبار. سعدی. ، یک یک. یکی یکی. مجزی به افراد جدا از یکدیگر: محبب، حبه حبه: در پلۀ ترازوی اعمال عمرما طاعات دانه دانه و عصیان تنگ تنگ. سوزنی. تیغ حصرم رنگ و بر وی دانه دانه چون عنب پخت گردون زان عنب نقل و ز حصرم توتیا. خاقانی
قید تکرار: اندک اندک بهم شود بسیار دانه دانه است غله در انبار. سعدی. ، یک یک. یکی یکی. مجزی به افراد جدا از یکدیگر: محبب، حبه حبه: در پلۀ ترازوی اعمال عمرما طاعات دانه دانه و عصیان تنگ تنگ. سوزنی. تیغ حصرم رنگ و بر وی دانه دانه چون عنب پخت گردون زان عنب نقل و ز حصرم توتیا. خاقانی
تخلخل. متخلخل. سوراخ سوراخ. (ناظم الاطباء) ، بسیاربسیار. (آنندراج) : ز گیسو نافه نافه مشک می بیخت ز خنده خانه خانه قند میریخت. نظامی. با مظهری امروز بویرانۀ خویش بودیم بفکر دل دیوانۀ خویش ابر کرمی موج زد و پر کردیم از مدح تو خانه خانه کاشانۀ خویش حیاتی گیلانی (از آنندراج). ، حجره حجره. (ناظم الاطباء). با خانه های متعدد. چون: ’صفحۀ شطرنج و نرد خانه خانه است’، یعنی به اجزائی غالباً مربع و متساوی قسمت شده است، شطرنجی شکل، خانه بخانه: شهرشهر و خانه خانه قصد کرد نی رگش جنبید و نی رخ گشت زرد. مولوی
تخلخل. متخلخل. سوراخ سوراخ. (ناظم الاطباء) ، بسیاربسیار. (آنندراج) : ز گیسو نافه نافه مشک می بیخت ز خنده خانه خانه قند میریخت. نظامی. با مظهری امروز بویرانۀ خویش بودیم بفکر دل دیوانۀ خویش ابر کرمی موج زد و پر کردیم از مدح تو خانه خانه کاشانۀ خویش حیاتی گیلانی (از آنندراج). ، حجره حجره. (ناظم الاطباء). با خانه های متعدد. چون: ’صفحۀ شطرنج و نرد خانه خانه است’، یعنی به اجزائی غالباً مربع و متساوی قسمت شده است، شطرنجی شکل، خانه بخانه: شهرشهر و خانه خانه قصد کرد نی رگش جنبید و نی رخ گشت زرد. مولوی
خیل خانه. دودمان. خاندان. (ناظم الاطباء) : بزرجمهر اصیل بود و از خانه دان ملک و اندیشمندی انوشروان از وی بیشتر از این جهت بودی. (فارسنامۀابن بلخی ص 92)
خیل خانه. دودمان. خاندان. (ناظم الاطباء) : بزرجمهر اصیل بود و از خانه دان ملک و اندیشمندی انوشروان از وی بیشتر از این جهت بودی. (فارسنامۀابن بلخی ص 92)